بعد اخلاقی و رفتاری پیامبر(ص)
در آیه ۲۱ سوره احزاب آمده که شیوه عملی، اخلاقی، عبادی و ی رسول گرامی اسلام موجب پرورش انسان ها و استعدادها و قرب به خداوند است چنان که خداوند در همین آیه به اسوه و الگو بودن سیره پیامبر تاکید و اشاره داشته است. سیره پیامبر (ص) بهترین الگو برای انسان ها جهت خروج از حیوانیت و رسیدن به رشد و تعالی است. سیره عبادی، رفتاری، اخلاقی و ی پیامبر سرمشق خوبی برای زندگی در تمام ابعاد از جمله بعد خانواده، فرزند داری، تعلیم، تربیت و … است.
در هر بعدی به زندگی پیامبر نگاه کنیم آموزنده است، رفتار پیامبر شفا دهنده است، برخی از رفتارهای پیامبر انسان ها را از ظلمت ها بیرون کرده و از پستی ها، زشتی ها و امراض باطنی نجات می دهد. رفتار ایشان علاج بدرفتاری ها و بداخلاقی هاست. رفتار و سیره پیامبر معرفت اجتماعی انسان را بالا می برد و اگر الگو برداری شود معنویت، شخصیت و منزلت را در انسان بالا می برد. پیامبر (ص) در سال ۵۷۰ بعد از میلاد متولد شد و در سن ۴۰ سالگی نیز به نبوت رسید، ایشان سختی ها و فراز و نشیب های زیادی را طی کرد از جمله اینکه در بدو کودکی پدر و مادرش را از دست داد. اخلاق ایشان در دوران کودکی هم الهی بود.
ابعاد فردی پیامبر را به دو دسته اخلاقی و رفتاری تقسیم می شوند و برای بعد اخلاقی ایشان هشت ویژگی را متصور شد که به شرح زیر است:اخلاق: ایشان متخلق به اخلاق الهی بود، پیامبرِ اخلاق و کسی بودد که رسالت به او داده شده بود که اخلاق را در بشریت ترویج و تحکیم کرده و به اتمام برساند. او برای اخلاقق نیک و پسندیده مبعوث شده بود.سخاوتمندی و بخشندگی: پیامبر، سخی و ارحم الراحمین بود و در مقابل با مشرکان با رحمت و عطوفت برخورد می کرد. با ضعیفان و فقرا نیز رحمت پیشه می کردتا جایی که در روایتی آمده است مشرکان به وی تعرض می کردند و شکمبه گوسفندان را بر سر ایشان می ریختند اما پیامبر با عکس العمل های مناسب آنها را مطیع دین می کرد.نیک سخنی و خوش گفتاری: پیامبر فصیح ترین افرادد عرب بود، با اینکه تحت تعلیم کلاس و استاد قرار نگرفته بود نیک سخن می گفت و از الفاظ زشت و نارواا استفاده نمی کرد. از سخن هایی که موجب آزرده شدن مخاطبش می شد پرهیز می کرد. بسیار دلنشین بود چنانکه هرکه پای سخن او می نشست مبهوت منطق کلامی ایشان می شد و به این رفتار پیامبر علاقه مند می شد و به اسلام می گروید.شاد زیستن: پیامبر، رسولِ شادی بود. اگر می دید روزی اصحاب، یاران، همسایه ها و اهل خانه به دلیلی ناراحت بودند سعی در ایجاد شادی و ادخال سرور به آنها می کرد. از امام صادق (ع) روایت است که می فرماید: مومن کسی است که در وجودش بهره ای از مزاح و شادی باشد». پیامبر در سختی ها سعی می کرد انسانی فرح بخش باشد و اهل تلخی و تندی نباشد، با خانواده، اُسرا و دشمنان با تند خویی رفتار نمی کرد و دیگران را نیز از برخورد تند نهی می کرد و اجازه نمی داد کسی از اصحاب تند خو پرورش پیدا کند.فروتنی و تواضع:پیامبر یک رهبر الهی بود، کسی که از طرف خداوند رسالت داشت و مبعوث شده بود و بعد از گذر مسایل ی حاکمیت قسمت عمده ای از جزیره العرب را بر عهده گرفت این شخصیت در طول تاریخ نشان داده است که هر حاکمی نتوانسته در مقابل حکومت خود متواضع باشد ولی پیامبر این ویژگی را داشت و با همه افراد متواضعاته برخورد می کرد، احساس تکبر و بزرگ بینی نداشت و خود را بنده خدا می دید.زهد و پارسایی: رسول اکرم (ص) ساده زیست بود، هیچگاه از طلا و جواهر برای خود استفاده نکرد چرا که عزت ایشان بر معرفت اخلاقی اش بود نه به طلا و جواهر.دیر خشم و زود رضا بودن: پیامبر دیر ناراحت می شد و از افرادی که به او ظلم می کردند دیرتر ناراحت می شد. سعی در هدایت داشت و بیشتر دوست داشت افراد را به دین اسلام جذب کند هر چند هم که زمانی به پیامبر خطاب شد این افرادی که به تو ظلم می کنند اگر مسلمان شوند سودی به تو نخواهند رساند پس خودت را به زحمت ننداز و در مقابلِ کسانی که مسلمان نمی شوند قاطع باش. پیامبر با رحمت و عطوفت برخورد می کرد و زود هم افراد را می بخشید، امروز در جامعه اجتماعی خودمان در رفتارهایمان باید این ویژگی پیامبر را برجسته کنیم و اجازه ندهیم که به راحتی غضبناک شویم.مودب بودن به آداب الهی: پیامبر در همه حال رعایت ادب می کرد، در گفتا،ر رفتار، راه رفتن، نشستن، عبادت کردن، ارتباط با دیگران و …
ظاهر و پوشش: پیامبر از زیبا رویی و آراستگی بسیاری برخوردار بود، همانند ماه شب چهارده بود و هر کس چهره ایشان را یک بار می دید محو چهره اش می شد. پیامبر به آراستگی ظاهر بسیار از جمله خوش بویی، بوی خوش دهان، اراستگی موها، لباس و… اهمیت می داد.شجاعت و جوانمردی: ایشان اهل ترس نبود، اگر وارد میدان جنگ می شد شجاعانه می جنگید و جوانمردانه جانش را فدای دین و خدا می کرد. مشتاق بود تا اینکه برای خدا با اهدای جانش خدمتی کند. در روایات داریم که پیامبر در جنگها به قدری بدنش آسیب بر می داشت که در بخیه زدن مشکل ایجاد می شد. از فرماندهانی نبود که در عقب جبهه بماند و فقط دستور دهد اگر دستور جهاد می داد خودش در خط حمله حاضر بود.صبر و قناعت: پیامبر در سختی ها صبور بود و در کم و کاستی ها اهل قتاعت بود. سرچشمه ما همین ابعاد رفتاری پیامبر است که در تنگناهای اقتصادی، ی و اجتماعی صبر پیشه کنیم و در اقتصاد خانواده اهل قناعت باشیم.سازش و مدارا: رسول گرامی اسلام سعی می کرد با همه سازش کند و همه را در کنار خود جمع کند. به شقی ترین افراد احترام می گذاشت، با عرب جاهلیت و با بادیه نشین ها هم صحبت می شد و با وجود اینکه آنها ادب را رعایت نمی کردند.همنشینی با فقرا: در دعاهای خود می فرمودند: خدایا همنشینی فقرا و تنگ دستان را نصیب من کن . از نشست و برخاست با فقرا و نیازمندان لذت می برد.بی تکلفی: ایشان سختی خود را به دیگران محتمل نمی کرد و بارش را به دوش دیگران نمی گذاشت سعی می کرد کارها را خودش به تنهایی انجام دهد و تلاشش این بود که کارهای اصحاب را نیز خودش انجام دهد به طوری که به کمک اصحاب، اهل خانه و همسایه ها می رفت، به خادمان خانه در کارهای خانه و به فرزندان در امر تعیلم و تربیت کمک می کرد.آرامش و نهی از منازعه و تند خویی: ایشان اهل آرامش بود، اگر بدی و اشتباهی می دید با خوش رویی و خوش گفتاری آنن را برطرف می کرد.تنفر از بیکاری و بطالت:رسول گرامی اسلام می فرمود: خدایا از کسالت، بی نشاطی، سستی، تنبلی، عجز و زبونی به تو پناه می برم. او مسلمانان را به کار کردن تشویق کرد. می فرمود: عبادت ۷۰ جزء دارد و بهترین جزء آن کسب روزی حلال است. با اینکه پیامبر بود و یکسری از احکام الهی در رابطه با رزق و روزی پیامبر ذکر شده بود اما خود برای کسب روزی به وسیله کار کردن در تلاش بود.امانت داری و مبارزه با ظلم: پیامبر محمد امین» بود، چنانکه پیش از بعثت برای حضرت خدیجه یک سفر تجارتی به شام انجام داد، در آن سفر بیش از پیش لیاقت امانت داری و درست کاری خود را برای همگان روشن کرد. چنانکه برای حضرت خدیجه آشکار شد و به صداقت و امانت داری ایشان شهادت داد و از آن پس هم به محمد امین لقب یافت همه امانت ها را به پیامبر می سپر دند. پس از بعثت نیز اگرچه با ایشان دشمنی پیدا کرده بودند اما باز هم امانت های خود را به دست پیامبر می سپردند. با ظلم نیز مبارزه می کرد با ظالمان هم خو نبود در دوران جاهلیت با گروهی که از ظلم و ستم رنج می بردند برای دفاع از مظلومان و مقاومت در برابر ظالمان هم پیمان شد.این استاد دانشگاه با اشاره به بعد اجتماعی پیامبر در اجتماع خانواده نیز خاطرنشان کرد: پیامبر (ص) در خانواده مهربان بود، نسبت به همسر خود هیچگونه خشونتی روا نمی داشت و این برخلاف خلق و خوی مکیان بود. مکیان بد زبان بودند و بدزبانی برخی از آنها نسبت به همسرانشان باعث شده بود که نشان آنها را تحمل نکنند. پیامبر همه را به حُسن معاشرت با ن توصیه می کرد و می فرمود همه مردم دارای خصلت های نیک و بد هستند، مرد نباید تنها جنبه های ناپسند همسرش را در نظر بگیرد؛ هر گاه از یک خصلت همسرش ناراحت شد خصلت دیگرش که مایه خشنودی اوست را در نظر بگیرد. ایشان با فرزندان و فرزندزادگان خود فوق العاده مهربان بود آنها را روی دامن خویش می نشاند و بر دوشش سوار می کرد و همه اینها بر خلاف خلق و خوی رایج آن زمان بود.
در حال حاضر چگونه می توان از سبک زندگی پیامبر الگو گرفت؟
: تا علم نیاید جهل از بین نمی رود، تا آگاهی نیاید ناآگاهی و تاریکی از بین نمی رود. ما باید پیامبر را با قلب و ایمان بشناسیم و بدانیم که پیامبر ما حقیقتا اُسوه است و او را نسبت به پیامبران بنی اسراییل و ادیان دیگری که جدیدا باب شدند مقایسه کنیم. ویژگی های پیامبر را بدانیم و باور کنیم که رسول گرامی اسلام یک پیامبر الهی بود و با مقایسه پیامبر با ادیان جدید دیگر این حاصل خواهد شد. وقتی که در وجود پیامبر هیچگونه حرص و طمعی نسبت به دنیا دیده نمی شود و دیده می شود تمام ادیان و کسانی که خود را پیامبر دروغی معرفی کردند همه جاه طلب بودند انسان به این یقین می رسد که پیامبرش اُسوه بوده است. زمانی که علم و آگاهی نسبت به اُسوه بودن پیامبر برای فرد حاصل شود ناخودآگاه مرید و عاشق پیامبر می شود که تمام ابعاد رفتاری پیامبر را در خودش زنده کند و آن را الگو و سرمش زندگی خود قرار دهد. همچنین باید در اجتماع هم تلاش کنیم؛ در تبیین کتب درسی، در مدارس و فضاهای کاری با الگو برداری از زندگی پیامبر بنا را درست کنیم، در اینصورت فرق این فضاها با فضاهایی که الگو و اُسوه ای چون پیامبر ندارند آشکار می شود این آشکار شدن باز هم باعث می شود که انسان حقیقتا پیامبر خود را در رفتار و کردار و تصمیماتش الگو قرار دهد.
آزادگی و حریت
این محقق و پژوهشگر سیره نبوی و علوی، یکی دیگر از اصول اصلی در سیره فردی پیامبر(ص) را اصل آزادگی و حریت» دانست و افزود: پیامبر یک انسان آزاده به تمام معنا بود. یعنی انسان از غیر خدا آزاد شود و فقط بنده خدا باشد و تنها در برابر او سر خم کند؛ پیامبر اینگونه بود و برای همین آمد که انسان ها را آزاد کند تا اسیر نفسانیات، خودخواهی ها و ظلم و ستم دیگران نباشند. انسانی که آزاده می شود، از غل و زنجیرها آزاد می شود، و این در رفتار و روابط او نمود پیدا می کند. به عنوان مثال در روایات ما آمده است که انسان آزاده کینه هیچ کسی را در سینه ندارد و پیامبر(ص) کینه هیچ کس حتی ابوسفیان را نداشت تا جایی که نه فقط در فتح مکه خانه ابوسفیان را خانه امن اعلام کرد که پس از فتح مکه و آرام شدن اوضاع آن او را به عنوان فرمانده به مأموریت فرستاد.او ادامه داد: آنقدر دل پیامبر بی کینه بود که قاتل حمزه سید الشهدا را بخشید. آنقدر این دل بی کینه بود که وقتی بعد از غزوه احد از پیامبر خواستند که مشرکان را نفرین کند و از خدا بخواهد بر آنان عذاب نازل کند .پیامبر برای آنها طلب مغفرت کرد و گفت خدایا این ها را ببخش، این ها نمی فهمند، نادان و جاهل اند.او یکی از آثار آزادگی را با حیایی عنوان کرد و گفت: انسان وقتی آزاده می شود، با حیا می شود، حریم نگاه می دارد و به هیچ حریمی تعدی نمی کند، بی حیایی از اسارت و بندگی نفس است. کسانی که با پیامبر در تعامل بودند، گفته اند که ایشان چنان با حیا بود که اگر کسی چیزی از پیامبر می خواست و خلاف شرع و دین نبود، نه نمی گفت. گاهی اتفاق هایی پیش آمد که آنها نسبت به پیامبر بی حرمتی می کردند، اما پیامبر(ص) در مقابل، حریم آنها را ندرید. روزی اتفاقی پیش آمد و پیامبر رازی را با بعضی از همسرانش در میان گذاشت که این بین من و شما بماند، ن این راز را فاش و پخش کردند، پیامبر از آنها گله نکرد، با آنها برخورد نکرد بلکه درباره آنها آیه نازل شد.دلشاد تهرانی، ادامه داد: پیامبر به دلیل این آزادگی، گشاده رو هم بود. با هیچ کس روبرو نمی شد مگر اینکه لبخندی به او می زد و خوشرو بود. بنابراین یک انسان آزاده از انواع تنگی ها آزاد می شود. و این چیزی است که در میان بخشی از کسانی که خودشان را منتسب به اسلام می دانند، دیده نمی شود. بخشی از مسلمانان پر از تنگ نظری، تنگ دلی، تنگ رویی و سخت گیری اند.
نظم و انضباط
او نظم و انضباط» را به عنوان یکی از اصول زیبا در سیره فردی پیامبر(ص) توضیح داد و گفت: پیامبر یک انسان به شدت منضبط بود. ساعات زندگی او معین بود، اوقات پیامبر تقسیم شده بود و همه می دانستند و می توانستند خودشان را با آن تنظیم کنند، گویا پیامبر ساعت بود، یک ساعت عینی که هر کس به پیامبر توجه می کرد، می توانست از روی کاری که ایشان انجام می داد، بداند که الان چه وقتی است. یک وقت از اوقات پیامبر(ص) اختصاص به خانواده اش داشت؛ یک وقت اختصاص به جامعه و مدیریت داشت و یک وقت هم اختصاص به خودش داشت. آن وقتی که به خودش اختصاص داشت، دو قسمت می شد، یک وقت شخص خودش، یک وقت، شخص خودش در تعامل با دیگران. آنقدر پیامبر(ص) منظم بود که همه چیز ایشان اسم و جای معین داشت . آنقدر پیامبر منظم بود که در مسجد کوچک مدینه یک نظام منضبط درست کرده بود؛ مسجد مدینه ستون هایی از نخل داشت که روی آنها سقفی از برگ های نخل، زده شده بود، هرکدام از این ستون ها اسمی داشت، پیامبر(ص) کنار هر ستون که می نشست مسلمانان می فهمیدند زمان چه کاری است. مثلا در کنار یک ستون که می نشست می دانستند که این ستون، ستون جلسات است. مسوولان مدیران و کسانی که می آمدند با پیامبر م کنند، به آنجا می رفتند. ستون دیگر ستون درد و دل بود، کسی گناهی کرده و طلب مغفرت می خواست یا مساله شخصی داشت، به پیامبر(ص) مراجعه می کرد.او ادامه داد: پیامبر به قدری منظم بود که وقتی به نماز می ایستاد به صف های پشت سر می گفت منظم بایستید، در میان شما خلل و نفوذ نباشد، صفوف باید در یک خط مستقیم باشد و نامنظم نباشد . پیامبر این چنین مسلمانان را منظم می کرد. پیامبر(ص) در خانه هم بسیار منظم بود، اهل خانه می دانستند که پیامبر در وقتی که برای آنها گذاشته چگونه عمل می کند، کاملا زمان بندی شده و معین بود. حتی اعضای خانه می دانستند که ایشان چه کارهایی را عهده دار است، مثلا شیر بز را پیامبر می دوشد، دَرِ خانه را پیامبر می گشاید، پیامبر(ص) خانه را جارو می کند و دوخت و دوز می کند.
درباره این سایت